سفارش تبلیغ
صبا ویژن

    ................... راه عاشقان ................
             

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ.
ترجمه:
 اى کسانى که ایمان آورده‏ اید دشمن من و دشمن خویش را دوست خود قرار ندهید،شما نسبت به آن ها اظهار محبت مى‏ کنید،در حالى که به آن چه از حق براى شما آمده کافر شده‏ اند،و رسول خدا و شما را به خاطر ایمان به خداوندى که پروردگار همه شما است از شهر و دیارتان بیرون مى‏ رانند،اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده ‏اید پیوند دوستى با آن ها برقرار نسازید،شما مخفیانه با آن ها رابطه دوستى برقرار مى‏ کنید در حالى که من آن چه را پنهان یا آشکار مى‏ کنید از همه بهتر مى‏ دانم،و هر کس از شما چنین کارى کند از راه راست گمراه شده.
تفسیر سرانجام طرح دوستى با دشمن خدا
نخست مى‏ فرماید:اى کسانى که ایمان آورده‏ اید!دشمن من و خود را دوست خویش قرار ندهید«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ»یعنى آن ها فقط دشمنان خدا هستند که با شما نیز عداوت و دشمنى دارند،با این حال چگونه دست دوستى به سوى آن ها دراز مى‏ کنید؟! سپس مى‏ افزاید:شما نسبت به آن ها اظهار محبت مى‏ کنید در حالى که آن ها نسبت به آن چه از حق براى شما آمده «اسلام و قرآن»کافر شده‏ اند،و رسول خدا و شما را به خاطر ایمان به خداوندى که پروردگار همه شما است از شهر و دیارتان بیرون مى‏ رانند«تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ»
آن ها هم در عقیده با شما مخالفند،و هم عملا به مبارزه برخاسته‏ اند،و کارى را که بزرگترین افتخار شما است،یعنى ایمان به پروردگار،براى شما بزرگترین جرم و گناه شمرده‏ اند، و به خاطر همین شما را از شهر و دیارتان آواره کرده اند،و تحریم اقتصادی نموده اند،با این حال آیا جاى این است که شما نسبت به آن ها اظهار محبت کنید،و براى نجاتشان از چنگال مجازات الهى به دست توانمند رزمندگان سپاه اسلام تلاش کنید؟سپس براى توضیح بیشتر مى‏ افزاید:«اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده ‏اید پیوند دوستى با آن ها برقرار نسازید»«إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی»
اگر به راستى دم از دوستى خدا مى‏ زنید و به خاطر او از شهر و دیار خود هجرت کرده‏ اید،و طالب جهاد فِی سَبِیلِ اللَّهِ و جلب رضاى او هستید این مطلب با دوستى دشمنان خدا سازگار نیست.
سپس براى توضیح بیشتر مى‏ افزاید:«شما مخفیانه با آن ها رابطه دوستى برقرار مى‏ سازید، در حالى که من آن چه را پنهان یا آشکار مى‏ کنید از همه بهتر مى‏دانم«تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ»
بنا بر این مخفى‏ کارى چه فایده‏اى دارد با علم خداوند به غیب و شهود.
و در پایان آیه به عنوان یک تهدید قاطع مى‏ فرماید:«هر کس از شما چنین کارى کند از راه راست منحرف و گمراه شده است»«وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ»
هم از راه معرفت خدا منحرف گشته که گمان کرده چیزى بر خدا مخفى مى‏ ماند،و هم از راه ایمان و اخلاص و تقوى که طرح دوستى با دشمنان خدا ریخته،و هم تیشه به ریشه زندگانى خود زده است که دشمنش را از اسرارش با خبر ساخته و این بدترین انحرافى است که ممکن است به شخص مؤمن بعد از وصول به سرچشمه ایمان دست دهد.
آیا فتنه گران مصداق همکاری با دشمان خداوند نمی باشند؟؟آیا فتنه گران و کسانی که آشوب خیابانی در ایران راه انداخته اند با این عمل خود دشمنان را شاد نکرده اند؟آیا با بیانیه های خود سخنان دشمنان اسلام را تایید نکرده اند؟و....
             
منابع:
سوره ممتحنه آیه 1 تفسیر نمونه ج 24 ص 7


[ یکشنبه 89/12/8 ] [ 10:14 عصر ] [ امیر علی ] [ نظر ]

لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیر
 افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان،کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند،و هر کس چنین کند،هیچ رابطه‏ اى با خدا ندارد «و پیوند او بکلى از خدا گسسته مى‏ شود»مگر این که از آن ها به پرهیزید «و به خاطر هدف هاى مهم‏ترى تقیه کنید» خداوند شما را از «نافرمانى»خود،بر حذر مى‏ دارد،و بازگشت «شما» به سوى خداست
 عزت و ذلت و تمام خیرات به دست خدا است،و در این آیه به همین مناسبت مؤمنان را از دوستى با کافران شدیدا نهى مى‏ کند،زیرا اگر این دوستی ها به خاطر کسب قدرت و ثروت و عزت است،همه این ها به دست خدا است.
مى ‏فرماید:افراد با ایمان نباید غیر از مؤمنان «یعنى»کافران را دوست و ولى و حامى خود انتخاب کنند«لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ»و هر کس چنین کند در هیچ چیز از خداوند نیست و رابطه خود را به کلى از پروردگارش گسسته است «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ»
این آیه در زمانى نازل شد که روابطى در میان مسلمانان و مشرکان با یهود و نصارى وجود داشت،و چون ادامه این ارتباط، براى مسلمین زیانبار بود،مسلمانان از این کار نهى شدند،این آیه در واقع یک درس مهم سیاسى اجتماعى به مسلمانان مى‏ دهد که بیگانگان را به عنوان دوست و حامى و یار و یاور هرگز نپذیرند،و فریب سخنان جذاب و اظهار محبت هاى به ظاهر صمیمانه آن ها را نخورند،زیرا ضربه‏ هاى سنگینى که در طول تاریخ بر افراد با ایمان و با هدف واقع شده در بسیارى از موارد از این رهگذر بوده است.
تاریخچه استعمار مى‏ گوید:همیشه ظالمان استثمارگر در لباس دوستى و دلسوزى و عمران و آبادى ظاهر شده‏ اند.
فراموش نباید کرد«واژه استعمار که به معنى اقدام به عمران و آبادى است نیز از همین جا گرفته شده» آن ها به نام عمران و آبادى وارد مى‏ شدند و هنگامى که جاى پاى خود را محکم مى‏ کردند،بی رحمانه بر آن جامعه مى‏ تاختند و همه چیز آن ها را به یغما مى ‏بردند.
جمله«مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ»اشاره به این است که در زندگى اجتماعى هر کس نیاز به دوستان و یاورانى دارد،ولى افراد با ایمان باید اولیاى خود را از میان افراد با ایمان انتخاب کنند و با وجود آنان چه نیازى به کفار بى رحم و ستمگر است،و تکیه بر وصف ایمان و کفر،اشاره به این است که این دو از یکدیگر بیگانه و آشتى ناپذیرند.
جمله«فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ»اشاره به این است که:افرادى که با دشمنان خدا پیوند دوستى و همکارى برقرار سازند،ارتباطشان با خداوند و خدا پرستان گسسته مى‏ شود.
دوستان خوانند آیا کسانی که شال سبز پیامبر را بهانه کرده بودند با دشمنان که دینشان یهودی است هم کلام نشدند؟؟؟؟یا بر علیه رهبر مسلمانان جهان قد عَِلم نکردند؟؟ آیا به مقدسات اهانت نکردند؟؟ آیا حرفشان با دشمن یکی نبود؟؟
پس بیایید قرآن را در زمان فتنه چراغ راهنمای خود قرار دهیم
                    
آدرس:تفسیر نمونه ج 2 ص 501
آدرس آیه:سوره آل عمران آیه 28


[ شنبه 89/12/7 ] [ 10:53 عصر ] [ امیر علی ] [ نظر ]

جمله‏ اى در نهج البلاغه هست؛امیرالمؤمنین راجع به فتنه‏ ها بیان مى‏کنند که فتنه چهره‏اش یک جور است،پشت سرش جور دیگر.مى ‏فرماید:انَّ الْفِتَنَ اذا اقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ اذا ادْبَرَتْ نَبَّهَتْ.جمله‏ هاى عجیبى است:فتنه وقتى که پدید مى‏ آید حکم غبارهایى را دارد که در فضا پیدا مى‏شود،یا حکم  تاریکى را دارد که در تاریکى انسان نمى ‏بیند:دروغ ها پیدا مى ‏شود،شایعات پیدا مى ‏شود،هیجان ها و احساسات زیاد پیدا مى‏ شود،اصلًا آدم در مى ماند که چگونه قضاوت کند و در فتنه واقع مى‏ شود.ولى همین که فتنه خوابید، مثل این است که ظلمت از بین رفت و غبارها نشست.آن وقت انسان نگاه مى‏ کند،چیز دیگرى مى ‏بیند؛ مى‏ بیند آن چه که در تاریکى مى‏ دید،غیر از این است که اکنون در روشنایى مى‏ بیند.اذا اقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ اذا ادْبَرَتْ نَبَّهَتْ.
دوستان فتنه های اخیر هم همین طور بود فتنه گران کسانی بودند که ادعای قانون را داشتند اما الان خودشان بی قانون عالم شده اند ادعای فرزندی پیامبر را داشتند اما ....
آدرس:مجموعه‏ آثاراستاد شهید مطهرى  ج‏ 22 ص 768  

 


[ جمعه 89/12/6 ] [ 9:52 عصر ] [ امیر علی ] [ نظر ]

الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرِینَ نَصِیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً
منافقان کسانی هستند که پیوسته از سر بدخواهى مراقب شما هستند تا اگر از سوى خدا براى شما پیروزى باشد،گویند:آیا ما با شما نبودیم؟ پس باید در افتخارات و غنائم شریک شویم اگر براى کفّار بهره‏اى از پیروزى بود،به کفّار گویند:آیا ما مشوّق شما براى جنگ با مسلمانان و بازدارنده شما از گزند آنان و عدم تسلیم در برابر مؤمنان نبودیم؟پس خداوند روز قیامت،میان شما داورى خواهد کرد.و خداوند هرگز راهى براى سلطه‏  کفّار بر مسلمانان قرار نداده است
پیام های این آیه شریفه:
1:منافقان فرصت‏ طلبند و از هر پیشامدى به سود خود بهره مى‏گیرند.«یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ ...»
2:منافقان جاسوسان کفّار،و مشوّق آنان براى جنگ با مسلمانانند.«نَسْتَحْوِذْ»
3:روز قیامت،با داورى به حقّ خدا،همه‏ نیرنگ‏ ها و نفاق‏ ها آشکار مى ‏شود.«فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»
4:مؤمنان،حقِ پذیرفتن سلطه‏ کافران را ندارند،و سلطه‏ پذیرى نشانه نداشتن ایمان واقعى است.«لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»
5:باید کارى کرد که کفّار از سلطه بر مؤمنان براى همیشه مأیوس باشند.«لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ ...»
6:هر طرح،عهد نامه،رفت و آمد و قراردادى که راه نفوذ کفّار بر مسلمانان را باز کند حرام است.پس مسلمانان باید در تمام جهات سیاسى،نظامى،اقتصادى و فرهنگى از استقلال کامل برخوردار باشند.
«لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ ...
آدرس:تفسیر نور ج 2 ص 415
آدرس آیه:سوره نساء ایه 141   


[ پنج شنبه 89/12/5 ] [ 9:54 عصر ] [ امیر علی ] [ نظر ]

  فاشیسم «Fascism» نام نهضت یا حرکتى است که نخستین بار به وسیله موسولینى،دیکتاتور ایتالیا،در سال‏هاى 1922 تا 1943 در آن کشور به وجود آمد و جریان‏ هاى مشابهى مانند«نازیسم در آلمان و فالانژیسم در اسپانیا»به دنبال آن در همین خط سیر فکرى شکل گرفت. فاشیسم از کلمه «Fasces» گرفته شده و آن علامتى است به شکل تبر که بر روى پرچم ‏هاى فرمانروایان قدیم رومى نقش می بست و نماد قدرت آن ها بود.فاشیسم پیش از این که یک فلسفه یا ایدئولوژى سیاسى باشد؛یک روش حکومت است که بر سه اصل«حکومت فردى قدرت»،«حاکمیت دولت» و «ناسیونالیسم افراطى» استوار است.در حکومت‏ هاى فاشیستى،فردى که در رأس حکومت قرار مى‏ گیرد،ما فوق قانون است.در این حکومت‏ ها سازمان دولت،با تکیه بر قدرت نظامى و گروه‏ هاى فشار سیاسى و وسایل تبلیغاتى که در اختیار دولت است آزادى‏ هاى فردى را محدود مى‏ سازد و هرگونه حرکت مخالفى را سرکوب مى ‏کند.
«1» ویژگى‏هاى فاشیسم عبارت است از:
1:عدم اعتماد به عقل؛
2:انکار اصل اساسى مساوات بشرى؛
3:نظام رفتارى مبتنى بر دروغ و خشونت.
4:سیستم تک حزبى و حکومت عده‏اى نخبه و قدرت نامحدود.
5:نژادپرستى و ناسیونالیسم افراطى؛
6:ضدیت با حقوق و نظام بین المللى.
7:تقدیس رهبر تا حد ممکن؛
8:مخالفت با دموکراسى، لیبرالیسم و سوسیالیسم؛
9:اعتقاد شدید به قهرمان پرستى (هیروئیسم) و رزم‏ جویى (میلیتاریسم)«2»
در مقایسه حاکمیت اسلامى با فاشیسم،شاید از این جهت که فاشیسم هم قائل به تقدس رهبرى و مردمى بودن رهبر است،شباهتى به نظر آید.اما آن چه شالوده فاشیسم بوده و در ویژگى‏ هاى فوق تبلور یافته است،هرگز در نظام اسلامى راه ندارد؛چرا که مبناى تقدس به تنهایى مشابهت را نمى‏ رساند.به علاوه ولى فقیه همیشه در چارچوب قوانین و مقررات اسلامى و مصلحت جامعه اسلامى،عمل مى‏ کند و هیچ گونه نظرات شخصى ناشى از جاه‏طلبى،احساس غرور و قدرت و... در او راه ندارد.
در حکومت اسلامى، یکى از منابع استنباط احکام اسلامى«عقل» است.از طرف دیگر همه مردم،حتى ولى فقیه، به صورت مساوى در برابر قانون مسؤول ‏اند و هیچ قوم و ملتى بر سایر اقوام،امتیاز و برترى ندارد و تنها ملاک امتیاز«تقوا» است.اخلاق و رعایت اصول انسانى و ارزش‏ هاى الهى،جایگاه ویژه‏ اى در برخورد با سایر ملت‏ ها و حتى طبیعت دارد.بنا بر توضیحات داده شده مشخص مى‏ شود که اطلاق اصطلاح «فاشیسم»به حکومت دینى،نوعى شارلاتانیسم تبلیغاتى دشمنان نظام اسلامى در جهت خراب جلوه ‏دادن چهره حکومت دینى است.این امر به نوبه خود نشان‏ دهنده شکست آنان در مقابله تئوریکى،و اندیشه‏ اى و شکست در صحنه ‏هاى عملى است.
آدرس مطالب:
1:ر.ک: طلوعى، محمود، فرهنگ جامع سیاسى، ص 625؛ آشورى، داریوش، دانشنامه سیاسى، ص 234.
2:
ر.ک: قاضى زاده، کاظم، اندیشه‏هاى فقهى سیاسى امام خمینى، ص 145.


[ سه شنبه 89/12/3 ] [ 10:22 عصر ] [ امیر علی ] [ نظر ]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به اصحابش  فرمود:شما همراهان من هستید،اما برادران من،مردمانى در آخر الزمان هستند که ایمان آورده اند و مرا ندیده اند ... پایدارى هر کدام شان در دیندارى،بیشتر از مقاومت کسى است که مى خواهد در شب تار،خارهاى ساقه گون را با دست از بالا به پایین بزداید یا همچون کسى است که زغال افروخته چوب گز را در کف نگه مى دارد.اینان چراغ هاى تابان در دل تاریکى اند.خداوند آنان را از فتنه هاى غبار آلود و شبگون نجات مى بخشد.
خدواند چهره واقعی فتنه گران را نشان داد و مردم با ایمان هم برای اعلام ولایت مداری خود به صحنه آمدند

آدرس روایت:میزان الحکمه روایت شماره 1283
                    



[ دوشنبه 89/12/2 ] [ 10:52 عصر ] [ امیر علی ] [ نظر ]
.: Edit By Mtw-dini :.
درباره وبلاگ

برچسب‌ ها
امکانات وب
ایران رمان